سایت صدف نیوز- شماره مجوز: 83030

آفتاب انقلاب، آفتابی شد

آفتاب انقلاب، آفتابی شد

آفتاب آنقلاب

۱. دوست و دشمن می‌دانند که یک تاریخِ جدید، به آیت‌الله خامنه‌ای تکیه داده است و او چونان یک مرد بزرگِ تاریخی، در حال گشودن معبر برای انقلاب است. انقلاب دینیِ ما، نقطۀ مرکزی دارد که ولیّ‌فقیه است. بدون او، هر تصوّر تلخ و ناگواری، محتمل است، اما با او، می‌توان امیدها داشت و اکنون و آینده را به تصرّف درآورد. حلقۀ اتّصال ما با امام غایب – علیه‌السلام –  است و از این‌رو، واسطۀ فیض است. سی سال است که جامۀ زعامت به تن کرده و در دشوارترین شرایط تاریخی، انقلاب را به پیش برده است. چالش‌هایی که انقلاب در این برهه با آنها دست‌به‌گریبان بوده، عظیم و خطیر بوده‌اند، اما او توانسته انقلاب را از این گردنه‌ها عبور بدهد.

این انقلاب در هر دهه، با مصائب و موانعی روبرو بوده که نفس‌گیر و فلج‌کننده بوده‌اند و می‌رفت که انقلاب به نقطۀ پایان حیاتش برسد، اما دست غیبی، آن را نگاه داشته و تداوم داده است. یک لایه از این حیات معمایی و معجزه‌آسا، وابسته به شخص آیت‌الله خامنه‌ای بوده است؛ هیچ تردیدی در میان نیست که او این قافلۀ تاریخی را هدایت کرده و از بحران‌ها و مهلکه‌ها عبور داده است. هیچ‌کس شبیه او نیست؛ شخصیّتی منحصر به‌فرد و متمایز که به‌راستی در آنجاست که باید باشد. درخور زعامت است و تجربۀ عینیِ سه دهۀ گذشته، همگان را به تعظیم و تکریم وی واداشته است. هرچه که در نظر، مناقشه‌برانگیز بوده، در عمل و عین، به سویی حرکت کرده که مؤیّد موضع وی بوده است.

برخلاف رهبر معمار و مؤسّس، آیت‌الله خامنه‌ای به‌تدریج و با گذر زمان و ظهور عینیّت‌ها، اعتبار و وجاهت بسیار متمایز یافته و مشاهدات اصحاب تردید و تأمّل، جملگی به یقین و قطعیّت دربارۀ وی تبدیل شده است. از این‌جهت، او گرانیگاه هویّت و معنا و سیاست و انقلاب در ایران است؛ همه می‌دانند که اصل وجودِ ایشان، نعمت و فضیلت و مزیّت است؛ بودنی که به خودِ انقلاب، هستیِ مستمر بخشیده است. انقلاب بدون ایشان، می‌باید دهه‌ها پیش، متوقف می‌شد و به راهی دیگر می‌رفت یا برچیده می‌شد.

۲. در ظرف ادراکِ غربیان نمی‌گنجد که نسبتِ جامعۀ ایران با ایشان چگونه است. آنها، تفسیری جز این ندارند که آیت‌الله خامنه‌ای با آن‌که موجودیّت دینی دارد، اما یک رهبر سیاسی و تابع اقتضائات عالَم سیاست است. جامعۀ ایران، فهم دیگری دارد و ایشان را همچون پیر طریقت می‌شمارد؛ کسی‌که نایب امام معصوم است و در زمانۀ غیبت، حلقۀ وصل است و حکمش همانند حکم او. این‌چنین نسبت و ربطی، در هیچ سیاستی نظیر ندارد. این سیاست، عارفانه و باطنی است و از این جهت است که در قالب ولایت، تحقّق یافته، نه حکومت به معنای رایجش. جامعۀ ایران، ماهیّتی این‌چنینی دارد؛ اسلام در همۀ ساحات آن رسوخ تاریخی یافته و بافت و ساخت آن را به تصرّف خویش درآورده است. تولّد انقلاب اسلامی به‌عنوان عظیم‌ترین انقلاب اجتماعی در عصر کنونی، محکم‌ترین دلیل بر باطن جامعۀ ایران است؛ جایی که همۀ بضاعت‌ها و امکان‌ها، معطوف به امر دینی می‌شوند و دین، تمامیّت ارادۀ ملّت را منسجم می‌سازد. وجودِ آیت‌الله خامنه‌ای در دل و جان ایرانیانِ مسلمان، ریشه در چنین برداشت و فهمی دارد، اما آنان که در این عالَم معنایی و هویّتی به سر نمی‌برند و درکی از باطن و ملکوت و حیات دینی ندارند، نمی‌توانند این قطعات را مفصل‌بندی کنند.

۳. چندی است که آیت‌الله خامنه‌ای از دیده‌ها و نظرها پنهان گشته بود تا دستِ تعدّیِ دشمن به ایشان نرسد. این دورۀ مهجوریّت، بر جامعۀ ایران به تلخی گذشت؛ هرچند پیام‌های تصویری سه‌گانه، جرعه‌های گوارایی بود که صبر و بردباری را میسّر می‌نمود. در سی سال گذشته، این‌چنین مهجوریّتی تجربه نشده بود و این نخستین تجربه بود. جنگ با دشمنی که تجسّمِ ابلیس است و هیچ قیدی وی را محدود نمی‌سازد، چنین اقتضائی دارد. او در برابر دیدگان ما نبود، اما در میدان تدبیر و تصمیم بود و این بودن، تفوّقِ کنونی ما را رقم زده است. سرپنجۀ عقلِ قدسیِ ایشان، ایرانِ خدایی را همچنان ایستاده نگاه داشته است؛ چنین کسی، مایۀ قوامِ قوم ماست و شیرازۀ تداومِ هویّتِ اسلامی و انقلابی‌مان. هیچ فضل و نعمتی در این سطح نیست و ایران بدون او، به همان ایرانِ دوره‌های پیشین تبدیل می‌شود که می‌بازد و تحقیر می‌شود و کوچک‌تر می‌گردد. این قطعه از خاک، به سبب چنین وجودِ قدسی و دلالت‌های هویّتی و معنایی آن، در مدار مقاومت و هیبت و شوکت قرار گرفته است.

به قلم: محمدسعید شفیعی، استاد دانشگاه

ساعت: ۱۱:۳۷ بعد از ظهر - ۱۴۰۴/۰۴/۱۵

بازدیدها: ۳۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *